غلامرضا كمالي پناه ولتر نويسنده و فيلسوف شهير فرانسوي گفته : « حقيقت دين همانند گوهر درخشاني است كه در شكم افعي خرافات پنهان شده است ،بايد سر اين افعي را كوبيد تا آن گوهر پيدا شد » قيام بي نظير امام حسين عليه ستم و فساد ، همچون ستاره ي درخشاني در دل شب تيره ي تاريخ ، راهنماي شب زد گان و گرفتاران بوده است . مسلمان و غير مسلمان ، ايراني و غير ايراني و هر كسي كه شناختي از بپاخيزي سرخ آزادمرد جهان داشته ،از اين كوكب هدايت ، گم گشته راه مقصود خود را جويا و پيدا كرده است.در هند ، گاندي براي به زانو درآوردن استعمار از مرام حسيني كمك گرفته و با منش آزادي خواهانه و انساني توانسته مقاومت خود را نيرومند و پيروز گرداند . وقتي كه حسنك وزيرسني مذهب را به پاي چوبه ي دار مي بردند ، با دل قرص مي گفت عاقبت همگي مرگ است ومي گفت من بزرگتر از حسين علي نيستم .بي گمان بوي گل سرخ باغ پيامبر به هر جاني كه رسيده ، آن را مست نموده و از خار نوميدي و ترس رهانده است . بي گمان حسين به ايران و شيعه تعلق ندارد، هر چند كه روح وتفكر آزاد منشانه ي ايرانيان است كه توانسته بيش از هر جاي ديگري خود را در درياي عشق حسيني غرق نمايد و حياتي تازه بيابد .زنده نگه داشتن پيام اين قيام خونين در سراسر تاريخ ايران ،از زمان اين حادثه تا كنون ، همواره به مردم ستمديده ايران در برابر جور و جفاي حاكمان مستبد ، قوت قلب و اميد به آينده بخشيده است . واقعيت اين است ابعاد و پيام هاي اين قيام آن گونه كه بايد و شايد شكافته و شناخته نشده است. چه بسا با به كار گيري روشهاي نادرست و منفعت طلبانه و خودخواهانه ، ابر تيره اي بر شعشعه هاي خورشيد حقيقت افكنده شده است . بسياري از خطبا و مداحان از سر نا آگاهي يا از روي مريد زايي و كسب درآمد به شيوه هايي روي آورده اند كه نه تنها موجب اشاعه و روشن تر شدن مفاهيم و پيام هاي پيدا و پنهان حقيت سرخ عاشورا نشده است ، بلكه با اغراقها و افسانه پردازي ها و صدها فنون و حيله ي ديگر مانع تابش و گرما بخشي اين خورشيد هدايت شده اند . برخي از مداحان براي رونق مجالس خويش به هر لطايف الحيلي روي مي آورند . گرم نگه داشتن محفل ها و مجلس ها براي آنان به هدفي براي دستيابي به اهداف و نيات ديگري تبديل شده وعزاداري حسيني براي آنان وسيله اي بيش نيست . برخي از مداحان در نقش مرده شور عمل مي كنند . در ايام محرم نوحه خواني مي كنند و در جشن ها و محافل لهو و لعب به ترانه خواني و سروده هاي بند تنباني مي پردازند . لحظه اي آنان را با هاي هاي گريه بر سر منابر عزاداري مي بينيم و لحظه اي ديگر در پشت خودروهاي مدل بالا با هوهوي مستانه مشغول كارهاي ناشايست ديگري مشاهده مي شوند . بي شك از چنين خمره هاي هفت رنگي شراب يك رنگ حقيقت بيرون نمي تراود؛آنچه تراوش مي كند ،دُردهاي مهوعي است كه حاصلي جز خمار افزايي ندارد . اما اين آسيب ها تنها به مداحان مربوط نمي شود . بلكه بسياري از مجلس داران هم به جاي راه حسين راه خويش را مي روند . كساني كه حاضر نيستند دست بينوايي را بگيرند يا غرق شده اي را از منجلاب فقر نجات دهند ، براي پُز دارندگي خويش يا به قصد رياكاري و خود نمايي ، دسته جات و مجالس پر رونقي را راه مي اندازند و قيمه هاي آنچناني مي دهند . مشهور ترين خطيب و خوش آواز ترين مداح را دعوت مي كنند تا مجلس شلوغ تري داشته باشند . خطيب هايي هم داريم كه براي گرياندن مردم و گرم نگه داشتن مجالس،اصل حقيقت را زير خروارهايي از شاخ و برگ هاي هيجان انگيز مي پوشانند؛ به گونه اي كه شنوند گان از ديدن و شنيدن اصل حقيقت محروم مي شوند . بسياري از مردم هم با نو سازي روشهاي عزاداري خويش ، سعي مي كنند حرف تازه اي در ميان ديگران داشته باشند . دسته هاي سينه زني با رقص هاي موزون تر ، زنجيرزني هاي متفاوت تر،طبل نوازيهاي هولناك تر ، حمل علم هاي با شكوه تر و سنگين تر ،قمه زني هاي وحشيانه تر ، ديگ افزارهاي قيمه پزي بزرگتر و ... روز به روز دارد افعي خرافات را نيرومندتر و گوهر حقيقت قيام حسيني را ناپيداتر مي نمايد .